loading...
Atlantis
مقدمه

سلام دوستان

یه چند وقتی بود داشتم راجع به جزیره آتلانتیس توی کتابخونه ها و سایت های اینترنتی تحقیق می کردم . خوب از سایت ها و کتاب های مختلف مطالب زیادی جمع کردم و حالا یه خلاصه و چکیده اون مطالب رو برای شما گذاشتم .امیدوارم که به دردتون بخوره و بتونید از اونها استفاده کنید.....

قرون متمادی از زمانی که قاره آتلانتیس به اعماق سرد و تاریک آب های سرد اقیانوس اطلس فرو رفته می گذرد اما وجود این قاره هنوز معمایی است در تاریخ. اگر براستی آتلانتیسی وجود داشته، آن را می بایست تمدنی متفاوت از سایر تمدن هابه حساب آورد. براساس نظریه دانشمندان این تمدن در ظرف مدتی کوتاه تر از یک روز بدون باقیماندن کوچکترین اثری از صحنه روزگار ناپدید شد

آتلانتیس ، در اسطوره‌های یونان،جزیره‌ای افسانه‌ای در آن سوی ستون‌های هرکول دراقیانوس اطلس است. نام آتلانتیس معمولا همراه مکان های اسرارآمیز دیگر از جمله اهرام مصر می آید. قدیمی ترین و کاملترین شواهد درباره اوج و حضیض این جزیره بزرگ از طریق نوشته های افلاطون فیلسوف قرن چهارم پیش از میلاد مسیح بدست ما رسیده است. بر اساس نوشته های او آتلانتیس جزیره ای بوده سرشار از نعمت، باغات پر میوه و گله های بزرگ حیوانات گوناگون، در مرکز شهر خانه های مجلل در کنار کاخ سلطنتی و معبد پوزئیدون بزرگ قرارداشته

اما نه جلال و نه طلا و عظمت نتوانست آنهارا از بلایا مصون بدارد. مال اندوزی، حرص و ولع روز به روز بیشتر و باعث فساد این تمدن شد. براساس گفته های افلاطون تمامی این تمدن با مرگی شگفت انگیز از میان رفت. اگر چه سرزمینی که افلاطون به تصویر کشیده چیزی بیشتر از رویا نیست اما عده ای معتقداند که سرزمینی که غرق در طلا، نقره و مس بود، در کف اقیانوس در انتظار کشف شدن است. شاید روزی افسانه این بهشت گمشده در روی این کره خاکی واقعیت پیدا کند

در میان آنچه افلاطون از شکوه و جلال آتلانتیس برای ما نقل کرد. عظمت کاخ سلطنتی از همه بیشتر بوده است . کاخ سلطنتی بر روی تپه ای در مرکز پایتخت در حالی که سه آبرو آنرا احاطه کرده بود قرار داشت و معبد پوزئیدون در رأس آن بنا شده بود

 بازدید کنندگان کاخ سلطنتی ابتدا وارد گردشگاه طویلی می شدند که سه آبرو را قطع میکرد و سپس از میان دروازه  ‏بزرگی گذر می کردند که دیوارهایش از جنس برنج، قلع و لایه داخلی آن از مس بود و مانند شعله های آتشی می درخشید. درمیان حصار ها ، خانه های درباریان بانمایی از سنگهای سرخ و سیاه ‏و سفید قرار داشت. جلال و شکوه ‏این بناها در شرح و توصیف نمی گنجد. براساس گفته های افلاطون ثروتی در آنجا وجود داشت که هیچگاه در هیچ درباری دیده نشده و نخواهدشد

مرکز اداری آتلانتیس، معبد پوزئیدون بنایی باشکوه در مرکز مجموعه کاخ ها قرار داشت. در آنجا حکمرانان هر ایالت بدور هم جمع می شدند.این معبد گواه خیره کننده ای از هنر فلزکاری آتلانتیسی ها بود. براساس گفته های افلاطون دیوارها از جنس طلا و نمای بیرونی عمارت پوششی از نقره داشته است

انتهای ستونها پوشیده از طلا و قسمت داخلی سقف از جنس عاج مزین به طلا نقره و مس و بقیه دیوارها،ستونها و کف زمین همگی پوشیده  از مس بود. پیکره عظیمی از پوزئیدون در حال راندن شش اسب بالدار در میانه و مرکز حیاط معبد قرار گرفته بود. در پایاین پیکره پری های دریایی در کنار هم به ردیف قرار داشتند

پادشاه آتلانتیس و نه برادرش شاهزادگان نه ایالت،هر پنج یا شش سال در این تالار بدور هم جمع می شدند و بعد از قربانی کردن یک گاو نر و پیشکش بدرگاه خدایان قوانین را بر روی لوح طلایی می نوشتند. به گفته افلاطون عدالت حاکم شده و مردم آتلانتیس در صلح و صفا زندگی می کردند. قلب آنها مملو از صداقت و شرافت بود

نخستین فرد ساکن این جزیره ،اونور، با لئوکیپه ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام کلیتو شدند. خدای حامی جزیره ،پوسیدون عاشق کلیتو شد و کلیتو از او پنج جفت پسر دو قلو به دنیا آورد. پوسیدون جزیره را بین پسرها قسمت کرد و پسربزرگ‌تر اطلس را پادشاه جزیره کرد

آنچه افلاطون نوشت

حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد  افلاطون در رساله‌ای به نام تیمائوس چنین نوشت : «۱۲ هزار سال پیش از این جزیره‌ای بوده ‌است بزرگ با تمدنی ستایش انگیز موسوم به آتلانتیس که...» به این ترتیب نام قاره آتلانتیس برای نخستین بار بر قلم افلاطون جاری شد و به زودی بر سر زبان ها افتاد. وی در رساله دیگری به نام کورتیاس شرح بیشتری از قاره آتلانتیس وتمدن آن نوشت «آتلانت ها افزون بر ۲۰ میلیون نفر بودند که در جزیره‌ای خوش آب و هوا به وسعت ۱۵۴ هزار مایل مربع زندگی می‌کردند در جنگلهای انبوه آتلانتیس انواع جانوران بزرگ و کوچک می‌زیستند و شهرهای آباد آن با ساختمان های عظیم باشکل هرم و با درخشش نور بود و مرمر

مطابق گزارش افلاطون «... بر این سرزمین اطلس حکومت می‌راند که مردم او را ستون آسمان می‌ دانستند و در مرکز جزیره در بزرگداشت اطلس معبدی باشکوه ساخته بودند که دیوارهای عظیم داشت و درهای آن تزیین یافته بود ازسنگ ها و فلزات قیمتی در که زیر تابش نور خورشید همچون الماسمی‌ درخشید .» افلاطون ادامه می‌دهد  :«مقدس‌ترین حیوان در نزد مردم اناتلانتیس گاونر بود که مظهر قدرت بیشمار می‌رفت وبه عنوان برترین هدیه به پیشگاه اطلس با مراسمی شکوهمند در برابر معبد بزرگ قربانی می‌شد تا فوران خون سنگهای مرمر را رنگ‌آمیزی کند .» به نوشته افلاطون : «در قاره آتلانتیس شهرها به شکلی هندسی و زیبا ساخته شده بودند وکانال‌های آب که همچون رگها در بدن به هر سو امتداد داشتند  مزرعه‌ها و باغ ها را سیراب می‌کردند . اساس فرهنگ وتمدن این مردمان سعادتمند همانا برادری و صفات عالی انسانی بود. اما چون قدرت ایشان روزافزون شد به تدریج شروع به دست درازی به دیگر سرزمین ها کردند . افلاطون می‌گوید :«روح احساس و کمک در آنها دیگر از بین رفته بود آنها اعتقاد و ایمان خود را از دست داده بودند آنها با سپاهیانی بیشمار قصد فتح آتن و سرزمین‌های شرق را داشتند.» اما زئوس طوفانی بر آنها نازل کرد . مجازاتی که به هیچ وجه قابل تصور نبود . افلاطون در این باره نوشت «طوفان سبب زمین لرزه و سیل‌های بزرگی شد که به مدت یک شبانه روز به شدت ادامه داشت تا وقتی دریا جزیره آتلانتیس را به زیر خود فرو برد وناپدید گشت» افلاطون تردید داشت که هرگز نشانه‌ای از این سرزمین گمشده به دست آید .او نوشت «اقیانوس در آن نقطه به مکانی غیر قابل عبور و جستجو تبدیل شده است

در جست و جوی لوح زمردین

فکرمی‌کنید اهمیت آتلانتیس در چیست که چنین تحقیقات فراوانی در مورد آنانجا مشاهده است؟ پاسخ این سوال چیزی نیست جز گنج آتلانتیس.

اگر آنچه افلاطون در مورد آتلانتیس گفته درست باشد ،آن‌گاه هرآنچه از آن تمدن برجا مانده باشد ،ارزش غیرقابل تصوری خواهد داشت. این میراث بزرگ که به گنج آتلانتیس معروف شده، فقط شامل اجسام قیمتی (گنج معمولی!) نیست، بلکه تمام دانش،علوم وفناوری‌های آن زمان را نیز در خود دارد.

مهم‌ترین میراث آتلانتیس، گنجی است به نام لوح زمرد که هم در تورات و هم در بسیاری از افسانه‌های ملل از آن نامبرده شده است.  طبق افسانه‌ها،لوح زمرد در حقیقت شامل 12 لوح سبز زمردین فاسدنشدنی و مقاوم در برابر همه عناصر است که خدای آتلانتیس باستان، دانش وعلوم عالی را روی آنها کنده‌کاری کرده وهرگاه ملتی آن را در اختیار بگیرد، به تمدنی پیشرفته دست پیدا می‌کند.  گفته می‌شود بعد از نابودی آتلانتیس، این مصریان بودند که مالک این الواح شدند و تمدن پیشرفته مصر باستان هم در نتیجه این گنجینه ارزشمند پدید آمد.

شواهد آتلانتیس در باستان

باستان‌شناسان،اغلب اطلاعات موجود در مورد دوران قبل از نابودی آتلانتیس را در پاپیروس‌ها و کتیبه‌های سنگی اقوام قدیمی مانند مایا و آزتک یافته‌اند. به عقیده بعضی کارشناسان، تمدن‌های پیشرفته آمریکای مرکزی و جنوبی، مصرباستان و خاورمیانه تصادفی نیست و احتمالاً آنها میراث‌دار تمدن یپیشرفته‌تر در گذشته دور بوده‌اند. بعضی به صراحت،ریشه ومبداء تمام تمدن‌های گذشته را آتلانتیس می‌دانند و حتی به دنبال نشانه‌های ارتباط آنها با آتلانتیس برآمده‌اند

به عقیده مغول‌ها در زمان قدیم،دو قاره در اقیانوس اطلس وجود داشته که هر دو در آب فرو رفتند ،ولی بعضی از ساکنان آنها توانستند در پناهگاه‌هایی زیرزمینی به زندگی خود ادامه دهند. این غارها با نور عجیبی روشن می‌شد که گیاهان در پرتو آن رشد می‌کردند. تونل‌های زیرزمینی بلند و متعددی در سین‌چوان چین کشف شده که این تعبیر مغولی را تایید می‌کند

یونانی های دوره باستان بر این باور بودند که انتهای دنیا صخره عظیمی است که «ستون هرکول» در آنجا قرار دارد و این ستون همان تخته سنگ های سبز رنگی است که در دو سوی تنگه‌ای بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس  (تنگه جبل الطارق) واقع است  . دریانوردان کشورهای حوزه مدیترانه هرگز جرات نمی‌کردند از این تنگه بگذرند و خود را به دریا‌های آزاد و اقیانوس ها برسانند; اما گاه پیش می‌آمد که کشتی های کوچک به دست امواج خروشان به اقیانوس اطلس کشیده می‌شدند و از دهانه تنگه می‌گذشتند . در این صورت دریانوردهایی که می‌توانستند خود را نجات دهند و دوباره به وطن بازگردند، حکایت های شگفت آوری از سرزمین های سرشار از نعمت و اسایش در آنسوی ستون هرکول تعریف می‌کردند که بیشتر به افسانه پردازی شباهت داشت تا واقعیت. ولی افلاطون با جمع آوری اطلاعات و مشاهدات دریانوردها اعتقاد یافته بود که در آن سوی تمدن حوزه مدیترانه تمدن دیگری در جزیره‌ای میان آب های خروشان اقیانوس وجود دارد که همان آتلانتیس است . به گمان دانشمندان آنچه افلاطون نشانی داده می‌تواند تمدنی باشد متعلق به دوران پارینه سنگی واقع در منطقه‌ای که در آن یخبندان وجود نداشته‌است

یکی  از مهم‌ترین دلایل تاریخی ،نقشه‌ای باستانی است که به نقشه پیری‌ریس،دریانورد ترک معروف شده وقاره آتلانتیس را به وضوح در میان اقیانوس اطلس نشان می‌دهد

جستوجوی دانشمندان و کنجکاوی آنها برای دستیابی به سرچشمه تاریخی آتلانتیس تا امروز ادامه داشته‌است . انسان با تکیه بر علم و اطلاعات خود می‌خواهد سرانجام دریابد که «آتلانتیس مدفون شده» به طور دقیق در چه نقطه‌ای قرار داشته و کجا می‌تواند بوده باشد . آیا آتلانتیس قاره ایست تقسیم شده؟ آیا اقلیمی است غروب کرده در مثلث برمودا؟ با توجه به نشانه‌هایی که افلاطون در رساله‌های خود به دست داده‌است چنین گمان می‌کنند که جزایر «آزور» باید از بقایای  قاره گمشده آتلانتیس باشد . این جزایر همچون حلقه‌ای به همدیگر در اقیانوس اطلس قرار دارند و بر اساس شواهد و مدارک موجود در حدود ۲۲۰۰ سال پیش  از میلاد با شراره‌های برکشیده از قله یک آتشفشان سهمگین و زلزله پس از آن ، تکه پاره شده‌اند

آتلانتیس شناسان معتقدند که ریشه و مبداء تمام تمدنها از آتلانتیس است. مملکت مقتدری که در وسط اقیانوس اطلس واقع بوده به طور حتم مستعمراتی در اروپا ، افریقا و آمریکا داشته است. دلایلی که برای تایید این فرض موجود است کم نیست

مصر قدیم اهرام را با ابعاد فوق العاده عظیم ساخته است. بابل دارای برجهایی در یک صف و یک ردیف بوده بنام «زیگورات»  که در آنها هم مطالعات نجومی و هم مراسم مذهبی انجام می شده. ساکنان قدیم امریکای مرکزی و جنوبی نیز اهرامی عظیم ساخته بودند که هم به عنوان معبد و هم به عنوان رصد خانه و هم برای مقبره به کار میرفته. راه بابل یا مصر تا مکزیک بسیار دور و دراز است ، ولی این رسم مشترک که در هر دو قسمت اقیانوس هرم می ساختند فقط با این فرض به آسانی توجیه می شود که قبول کنیم که مهد و مبداء ساختمان اهرام در آتلانتیس بوده است و از آنجا به شرق و غرب این قاره انتقال یافته است

عقیده جاری بر این است که اهرام را فقط بدین جهت ساخته اند که می خواستند نشان دهند که احتیاج به کوههای مصنوعی دارند. این عقیده ممکن است در جلگه مصر و بین النهرین درست باشد، ولی با ایجاد اهرام در اراضی پر فراز و نشیب مکزیک و دشتهای پرو جور در نمی آید. پس مسلما علل دیگری سبب شده است که در دو طرف اقیانوس اطلس اهرامی مشابه همدیگر بسازند. روایتی که از آتلانتیس به ما رسیده شاید یکی از این علل باشد.
یوسفوس فلاویوس مورخ یهودی قرن اول میلادی میگوید که برج بابل را نمرود ساخت تا در صورت وقوع طوفان دیگری به آنجا پناه ببرد. (به باور قدما آتلانتیس بر اثر طوفان مهیبی که کره رمین را بر هم ریخت و خرابیها و تلفات زیادی به بار آورد نابود شد – البته دسته ای عقیده دارند که بر اثر زلزله شدید یا سونامی ویران و از بین رفته است)
مورخ مکزیکی ایکس تلیل خوشیتل نیز در مورد اهرامی که به عقیده وی توسط اقوام تولتک ساخته شده نظیر همین دلیل را می آورد. او می گوید : «چون عده نفوس بشر زیاد شد ، یک «زاکولی »بسیار مرتفع ساختند که امروزه برج بسیار بلندی است و قصدشان این بود که اگر جهان دوم نیز به نوبه خود فنا شود به آنجا پناه ببرند

برخی از دانشمندان معتقد هستند که اهرام آسیا و افریقا و امریکا مستقلاَپیدایش یافته اند و به طوری که دانشمندان آتلانتیس شناس تایید می کنند مبداء و منشاء مشترک ندارند. اجازه بدهید سوال کنیم که اگر مبداء و منشاء مشترک نداشته‌اند، پس چرا مصرف آنها مشابه بوده است؟ «یوسفوس » و «ایکس تلیل خوشیتل » هر دو مصرف اهرام را یکسان تعریف می کنند و میگویند منظور از ساختمان آنها ایجاد پناهگاهی بوده که در صورت وقوع طوفان دوام آورده و بکار آید

ساکنان امریکای مرکزی در تمام ادوار ، منتظر پایان دنیا بوده اند و به همین جهت است که اقدام به قربانی کردن افراد بشر می نمایند تا بدین وسیله (به عقیده قوم آزتک) خشم خدایان را تسکین و نوع بشر را از سانحه مرگبار جدیدی نجات دهند

طوایف اولمک از پیشینیان اقوام مایا و آزتک هستند و ممکن است از اتباع کشور آتلانتیس بوده باشند. وقتی که باستان شناسان در تعین سن هرم «چیو کوئیل کو » واقع در مجاورت شهر مکزیکو دچار مشکل شدند از دانشمندان زمین شناس کمک گرفتند زیرا که نیمی از قائده این هرم زیر پوششی از گدازه های آتشفشانی بود. دو کوه آتشفشان در مجاورت این هرم واقع است و طبعا این سوال پیش می آید که تاریخ فوران آتشفشان در چه سالی بوده است. جوابی که بدست آمد حیرت انگیز بود ، فوران آتش فشان متعلق به 8 هزار سال پیش است. اگر این پاسخ صحیح باشد ، وجود تمدنی بسیار عالی در آمریکا ی جنوبی اثبات می شود

روحانیون آزتک خاطراط مقدسی را از «آزتلان» حفظ کرده و معتقد بودند که آزتلان کشوری در شرق بوده و « کواتزال کواتل»از آنجا به امریکا آمده و تمدن را به ارمغان آورده است. قبایل اینکا «ویراکوشا» را تقدیس می کردند و معتقد بودند که وی از کشور فجر آمده است. در مدارک و اسناد بسیار قدیمی مصر آمده است که  «طاط» از یک کشور غربی آمده و مدنیت و دانش را در دره نیل مستقر ساخته است. یونانیان قدیم در وصف «بستانهای مینو سرشت» سرودهایی می خواندند و معتقد بودند که بستانهای مزبور در مغرب جزیره جزیره سعادتمندان واقع است. به عقیده آنان سرزمین مردگان یا «تارتار» زیر کوههای جزیره ای قرار داشت که در دریای مغرب واقع شده بود.
یونانیان قدیم و مصریان قدیم این جزیره مرموز را در مغرب نشان میدادند. ساکنان قدیم امریکای مرکزی و جنوبی وقتی میخواستند محل کشور «کواتزال کواتل» یا «ویراکوشا» را نشان دهند اشاره به مشرق میکردند. این کشور که در غرب دریای مدیترانه و در شرق امریکا واقع بود جز سرزمین آتلانتیس که زیر آبهای اقیانوس غرق شده جای دیگری نمیتواند باشد.
«کریستوبال مولینا» کشیش اسپانیولی مقیم «کوزکو» در پرو در قرن شانردهم نوشته که اینکاها شرح کامل طوفان بزرگ را از «مانکوکوپاک» دریافت کرده بودند. طبق این روایت ، کشوری قبل از طوفان وجود داشته که همه مردم آن به یک زبان سخن می گفتند این کشور به طور حتم سرزمین افسانه ای آتلانتیس است. اگر چه فاصله بین اسرائیل و بابل در آسیا تا مکزیک در امریکای مرکزی خیلی زیاد است با این وجود همین اعتقاد در کتب مذهبی بابل و اسرائیل عیناًَ محفوظ است

در تورات حکایت از دوره ایست که در دنیا تنها یک نژاد و یک زبان وجود داشت. بعد از ساختن برج بابل زبانهای مختلف ظهور کرد و مردمان سخن یکدیگر را نفهمیدمد. «بروزه» مورخ بابلی اشاره به دورانی دارد که یک قوم قدیمی چنان به قدرت خود مغرور گردید که از خدا غافل ماند. در بابل برجی چنان مرتفع بنا کرد که سر به آسمان می سایید. ولی خداوند آن برج را به کمک باد سرنگون کرد و خرابه های آن به اسم بابل نامیده شد. در آتلانتیس آن زمان مردم فقط به یک زبان سخن میگفتند.
اگرچه عجیب است ولی باید گفت که در مکزیک در تواریخ اقوام تولتک نیز روایاتی نظیر قصه برج بابل ، در باره ساختن یک هرم مرتفع و ظهور زبانهای مختلف وجود دارد

آتلانتیس کجاست؟

بسیاری از افراد در طول تاریخ به دنبال کشف مکان آتلانتیس رفته اند و نظریات زیادی را منتشر کرده اند. از این بین نظریات ارائه شده در سده های هجدهم و نوزدهم بیشتر مورد اعتماد بوده که اکنون در اینجا به برخی از آنان اشاره می کنیم. لازم به یادآوری است که جزیره ی آتلانتیس هنوز یک معمای کشف نشده است و مکان های زیر در حد احتمال می باشند

ترا - باستان شناسی یونانی، اسپیریدون ماریناتوس، کسی بود که احتمالا به خاطر عرق ملی اش، در 1939 این جزیره یونانی را یک آتلانتیس احتمالی خواند.
نزدیک قبرس - از آغاز دهه 90، رابرت سرمست اصرار می کند که آتلانتیس در 80 کیلومتری جنوب شرقی قبرس واقع بوده است.
اسپیتز برگن - ژان بیلی، ستاره شناس فرانسوی، جزیره اسپیتزبرگن در نزدیکی ساحل نروژ را هم به لیست کاندیداها اضافه کرد.
اسپارتل - در سال 2001 دکتر ژاک کولینا ژیرارد به این نکته اشاره کرد که دوازده هزار سال پیش جزیره اسپارتل، درست در غرب تنگه جبل الطارق قرار داشته است. جولای همین سال، مارک آندره گوشه با شواهد زمین شناسی ای که ارائه کرد، به حرف ژیرارد صحه گذاشت و نامزدی این جزیره برای آتلانتیس را محکم تر کرد.
دریای ساراگوسا - ایگناتیوس دانلی، عضو کنگره آمریکا در قرن 19، اعلام کرد که آتلانتیس در بستر این دریا دفن شده است.
قطب جنوب - در 1995، دو کانادایی به نام های رند و رز فلم آت جایی در قطب جنوب را محل احتمالی آتلانتیس دانستند تا کلکسیون نامزدها از هر جهت کامل شود.

بیمینی- ادگار کیس، پیشگوی معروف، این جزیره واقع در باهاما را محل آتلانتیس معرفی کرد

نظریه ترا

قرن ها، دیدگاه افلاطون درباره تمدن پیشرفته ای که به سرنوشتی وحشتناک دچار شد برای محققین آن قدر قانع کننده نبود که به جزئیات دقیق محل آن توجه کنند. مکان های پیشنهادی برای آتلانتیس که بر پایه دلایل متفاوتی قرار داشت، پای آتلانتیس را به همه جای کره زمین کشیده بود. در سال 1882 یک نویسنده و سیاستمدار آمریکایی به نام«ایگناتیوس دانلی»، تلاش های فراوانی کرد تا با حفظ قسمت های اصلی داستان، این جزیره افسانه ای را در وسط اقیانوس اطلس پیدا کند. او به دنبال مردمانی باهوش بود که همه چیز را از کشاورزی گرفته تا باروت، اختراع کرده بودند. چنین ادعاهایی برای مردم جذاب بود، اما این اطمینان را به دانشمندان می داد که کل ماجرا یک دروغ بزرگ است. اما بدگمانی ها در سال 1939 تغییر کرد. در آن سال، باستان شناس برجسته یونانی، «اسپیریدون ماریناتوس» نظریه‌ای ارائه داد که تا همین اواخر باورپذیرترین توضیح برای افسانه قدیمی به شمار می رفت. ماریناتوس ادعا کرد که منشا داستان آتلانتیس، یک واقعه تاریخی است. نابودی یک جزیره در یک فاجعه عظیم که قبل از زمان افلاطون اتفاق افتاده بود. او ترا را به عنوان محل واقعه پیشنهاد کرد. ترا جزیره ای واقعی در مدیترانه که از ستون های هرکول خیلی دور بوده است. پس از آن، یک واقعه آتشفشانی، درست در همان محل کشف کرد که زمانش حدودا 1500 سال قبل از میلاد بوده است. این زمان، بود تقریبا می شود 900 سال قبل از زمان سولون، نه 9000 سال قبل از سولون که افلاطون ادعا کرده بود. ماریناتوس همچنین ادعای افلاطون را قبول کرد که در آن جزیره، تمدنی پیشرفته وجود داشته و نابود شده است. استنادش هم به این بود که آتشفشان«ترا» تمدن «مینوسیان» را در نزدیکی کرت نابود کرده بود.
نظریه ترا واکنش های متفاوتی را به دنبال داشت. بعضی باستان شناسان ادعا کردند که آن چه افلاطون به عنوان ویژگی های آتلانتیس توصیف کرده بود، با آن چه امروز به تمدن مینوسیان نسبت می دهند انطباق دارد. اما همچنان تلاش های آن ها برای توضیح اختلاف موجود بین زمانبندی افلاطون و نابودی ترا به نتایج خوبی نرسیده. با این حال، این تصور که آتلانتیس در مدیترانه بوده است، همچنان طرفداران خود را دارد

در طول قرن ها، چند صد منطقه به عنوان نامزدهای مکان آتلانتیس معرفی شده اند. از جزیره «اسپیتزبرگن» که ستاره شناس فرانسوی «ژان بیلی» در 1778 معرفی اش کرد تا قطب جنوب که حرفش را «رند» و «رز فلم آت»، نویسنده های کانادایی در 1995 پیش کشیدند. اما «ایگناتیوس دانلی»، عضو کنگره آمریکا در قرن نوزدهم، دوباره ایده جایی وسط اقیانوس اطلس را به عنوان محل احتمالی آتلانتیس مطرح کرد. (افلاطون هم تقریبا همین نظر را داشت.) دلایلی که این آدم ها برای حرف هایشان می آوردند هم به اندازه همین پراکندگی جغرافیایی، تنوع دارد. دانلی برای حرفش به مهاجرت مارماهی ها به طرف دریای ساراگوسا استناد می کرد و فلم آت ها، حرف از جا به جایی شدید پوسته زمین می زدند. 
آتلانتیس را قرن چهارم پیش از میلاد، افلاطون سر زبان ها انداخت و مشهور کرد. افسانه آتلانتیس، داستان جزیره ای با تمدن بسیار پیشرفته است که ناگهان با یک فاجعه، از صفحه تاریخ و جغرافیا محو شد. از زمان فلاطون، دانشمندان و صاحب نظران، پیوسته بر سر اعتبار این گفته ها بحث کرده اند. خیلی ها آن را یک افسانه کاملا تخیلی می دانند. بقیه هم به افلاطون رحم می کنند و می گویند حرف هایش احتمالا الهام گرفته از فوران آتشفشان عظیمی است که حدود هزار سال پیش از او، نواحی شرق مدیترانه را تحت تاثیر قرار داد. با این حال، به تازگی، بعضی از کارشناسان، ساختارهای پیدا شده بر بستر دریای مدیترانه، جایی نزدیک سواحل قبرس را باقیمانده یک شهر عظیم تصور می کنند. اما مخالفان، پیدایش این ساختارها را صرفا نتیجه فعالیت های طبیعی زمین شناسی می دانند.یک جای دیگر که کاندیدای آبرومندانه تری برای آتلانتیس به حساب می آید، جزیره ای در نزدیکی تنگه جبل الطارق است. همان جایی که ظاهرا داستان افلاطون اتفاق می افتد.
شواهد زمین شناسی، نشان می دهد که این جزیره غرق شده ـ معروف به اسپارتل ـ تقریبا 12 هزار سال پیش ، قربانی یک زمین لرزه عظیم و سونامی حاصل از آن شده است. این تاریخ، زمانی است که به طرز غریبی با گفته های افلاطون، همخوانی دارد

ادگار کایسی

در 12 آوریل 1939 مرد 63 ساله ای در حالتی مانند خلسه از دنیای گمشده ای در گذشته سخن راند. افکارش به نظر نامربوط می آمد ولی معنی و منظورش واضح و تکان دهنده بود. او گفت:«وقتی زمین شکافته شد و قاره در آب فرو رفت مردمان آن سرزمین سوار بر ماشین پرنده آن دوران خود را به سرزمین مایاها یا یوکاتان رساندند.»

راوی، ادگار کایس معروف به پیامبر خفته تمای مکاشفاتش را در حالت خلسه مشاهده و بیان می کرد. برای دو دهه، با  بیان مرموز، شنوندگان خود را با شرح و توصیف هایی در مورد جزیره ی افسانه ای آتلانتیس مبهوت کرد. کایس از زمان های بسیار دوری صحبت کرد و از قاره ای که قبل از آنکه اقیانوس آنرا ببلعد چنان تکنولوژی پیشرفته ای داشت که بشر تا به امروز نظیرش را به خود ندیده است. او زنان و مردانی هم دوره ی خود را نام برد که در زندگی های قبلی خود از ساکنان این قاره ی معدوم شده بودند. کایس از بازماندگان این فاجعه ی بزرگ که در حال حاظر در کره ی زمین پراکنده اند سخن می گفت. یکی از پسرانش بعدها درباره ی آتلانتیس گفت:« اینها عجیب ترین و غیرممکن ترین اطلاعاتی است که ادگار کایس در پرونده های خویش ظبط کرده.» پسر دیگر وی به نام ادگار ایوان کایس دربارهی پدرش چنین گفت:« تا زمان اثبات واقعی وجود آتلانتیس، کایس دارای مکان و مرتبه ای خاص خواهد بود. از طرفی دیگر اگر گفته های وی ثابت شود، یکی از مشهورترین باستان شناسان و تاریخ نویسان جهان خواهد شد

کایس در جریان خلسه‌های هیپنوتیزمی‌اش خبر از تمدنی می داد که زمانی در نزدیکی جزیره «بیمینی» واقع در دریای کارائیب وجود داشته و قربانی یک فاجعه طبیعی شده است. در 1940، او همه شهرت حرفه ای اش را سر دست گرفت و یک پیشگویی عجیب کرد: بقایای آتلانتیس در اواخر دهه 60 دوباره پدیدار می شود. وقتی کیس در 1945 مرد، همه مطمئن شدند که او قبل از پیشگویی، با پزشک خانوادگی‌اش مشورت کرده است. اما در 1968 گزارش هایی مبنی بر وجود یک جاده زیر آب منتشر شد. این جاده، از بلوک های دست ساز سنگ آهک ساخته شده بود و به طرف خارج بیمینی می رفت. البته شکاک ها و بدبین ها گفتند که این می تواند یک ساختار کاملا طبیعی باشد و اصلا سنگ آهک، گزینه خیلی ضعیف و ابلهانه ای برای ساخت جاده است.
بررسی های بعدی، نشان داد که سنگ ها را یک سیستم پیچیده زبانه و حفره به هم متصل می کند و پایه های مرمرین هم در میانشان دیده می شود. در 1998، آزمایش هایی که متخصصان موسسه تحقیقات ساختمان انگلستان روی این سنگ ها انجام دادند، وجود زغال سنگ و کلینکر سیمان در آن ها را معلوم کرد. بررسی یکی از نمونه ها با میکروسکوپ الکترونی هم پرده از وجود یک ورقه کوچک طلا در آن برداشت. علائم روی این ورقه، نشان از کار یک صنعتگر باحوصله می داد. این شواهد عجیب می توانست روح کیس را شاد کند. اما شکاک ها گفتند که قطعات مرمری و بقیه چیزهای دست ساز، احتمالا به عنوان تجهیزات یک مزرعه کشت کتان به آمریکا برده می شده که با وقوع یک سانحه، کشتی حامل آن ها در بستر اقیانوس جا خوش کرده است. احتمالا این خیلی محتمل تر از وجود آتلانتیس و پیش بینی ظهور دوباره آن است

انحطاط آتلانتیس

در مورد نابودی آتلانتیس می توان از دو طریق بحث نمود. راه اول براساس شواهد تاریخی و اسطوره ای موجود درتمدن ها و کتاب های مختلف است که البته به طور علمی قانع کننده نیست . اما راه دوم بر اساس شواهد و مدارک به دست آمده توسط دانشمندان زمین شناس است که بیشتر قانع کننده به نظر می آید

افلاطون اشاره به انحطاط اخلاقی مردم آتلانتیس می کند و می گوید:«این انحطاط موقعی پیش آمد که پستی و خودخواهی بر صفات خوب چیره شد. در آن زمان زئوس ( خدای خدایان ) چون مشاهده کرد که یک قوم مشهور باستانی به وضعی تأسف انگیز گرفتار شده و علیه تمام آسیا و اروپا قیام کرده اند تصمیم گرفت که عذاب مهیبی به مکافات عملشان بر آنها نازل کند. بنا بر گفته افلاطون مردانی که صاحب خوی جنگجویی بودند، در زمین فرو رفتند و جزیره آتلانتیس نیز به همان گونه از بین رفت، یعنی امواج آن را بلعید

اساطیر و نوشته های باستانی می گویند که در آخرین روز آتلانتیس ، سانحه عظیمی بروز کرد. امواجی به ارتفاع کوه ها با کمک گرد باد ها و انفجارات آتشفشانی تمام کره زمین را زیرو رو کردند. تمدن متوقف گردید و بشریت به حال توحش در آمد. لوح های سومری مربوط به گیلگمش از «اوتناپیش تیم»  نخستین جد بشر کنونی صحبت میدارد که به اتفاق خانواده اش تنها کسی بود که از طوفان بزرگ جان سالم به در برد. او کسان خویش و حیوانات و پرندگان را در یک کشتی پناه داد. گویا حکایت کشتی نوح که در تورات آمده ، روایتی برگرفته شده از این قصه است که مدتها پس از وقوع آن ، نقل شده است. «زند اوستا»ی ایرانیان روایت دیگری از قصه طوفان دارد. اهورا مزدا خدای ایرانیان به «ییما» پیر قوم ایرانی فرمان داد که خود را برای روز طوفان آماده سازد. لذا «ییما» غاری حفر کرد و در آن ، آنچه را که از حیوان و گیاهان برای بشر لازم بود از سیل و طوفان محفوظ ساخت. بدین طریق بعد از طوفان و خرابی های حاصله از آن تمدن بشری از نو شکوفا شد. در  «مهابراتا»ی هندوان شرح داده شده که چگونه «برهما» به شکل ماهی بر «مانو» ، پدر بشر ، ظاهر گردید و خبر داد که در آینده نزدیک طوفانی به وقوع خواهد پیوست. به وی دستور داد که کشتی بسازد و عقلای هفتگانه را که در زبان هندی «ریشی» نامیده می شدند و کلیه بذرهای مختلفی را که  شرح داده شده بود در کشتی نهاده و بادقت مراقبت و حفظ نماید. «مانو»  امر «برهما» را اجرا کرد. وی نیز کشتی او را به اتفاق عقلای هفت گانه و بذرهای مخصوص تغذیه بازماندگان طوفان روی امواج خروشان سیر و حرکت داد.پس از چند سال در کوه های هیمالیا فرود آمد و به خشکی نشست.
شباهت میان قصه نوح و مانو را نمیتوان تصادف صرف تلقی کرد. در هرجا که صحبت از طوفان کبیر است می بینیمکه شخصیت هایی برگزیده ، قبلا از وقوع این سانحه جهانی با خبر بوده اند. آتلانتیس هم از این قائده مستثنی نبوده است. در یک تفسیر قدیمی در کتاب «دزیان»  که نزدیک به صد سال پیش در یکی از صومعه های هیمالیا به دست «هلن بلاواتسکی» رسیده ، آمده است که  «نخستین امواج آب فرارسیدند ، هفت جزیره بزرگ را فرا گرفتند آنچه مقدس بود نجات یافت و آنچه پلید بود نابود گشت

در تفسیر دیگر از این کتاب وضع مهاجرت ار آتلانتیس با وضوح کامل تشریح گردیده است. «شاه بزرگ ، که با سیمای درخشان فرمانروای مردان نورانی آتلانتیس بود ، چون وقوع سانحه ای اجتناب ناپذیر را پیش بینی کرد ، کشتی های هوایی خود را نزد برادران خویش که فرماندهان کشورش بودند ، فرستاد و به آنان چنین پیام داد : «ای مردان نیکو سرشت ، آماده شوید ، عروج کنید و تا هنوز زمین خشک است از آن عبور کنید.» گویا اجرای این نقشه را از از روسای بد سرشت مقتدر کشور مخفی نگاه داشتند. آنگاه در یک شب تیره و تار ، در حالی که «مردان نیکوسرشت» از خطر سیل برکنار بودند ، شاه بزرگ امرای خود را جمع کرد ، سیمای درخشان خود را پوشانید و گریست. چون ساعت مقرر فرا رسید ، شاهزادگان روی «ویما» ( کشتیهای پرنده ) سوار شدند و به دنبال قبایل خود به سمت شمال و شرق ( یعنی اروپا و افریقا) رهسپار شدند. در همان لحظه سنگهای آسمانی توده توده بر کشور آتلانتیس فرو بارید ، در حالیکه بدسرشتان آن کشور هنوز در خواب بودند

اولین نتیجه مهمی که از این گفته ها بدست می آید این است که به احتمال بسیار زیاد ، طوفان نوح همان طوفان بزرگ بوده که موجب نابودی آتلانتیس شده است و این دو اتفاق در یک زمان رخ داده است. دومین نتیجه مهم در مورد ابعاد اعتقادی این اتفاق است. ما تا به حال داستانهای قرآنی در مورد اقوامی مانند قوم لوط و قوم عاد و ثمود را بسیار شنیده ایم. اینکه چطور از پیامبر خود نافرمانی کردند وجامعه آنها رو به انحراف گذاشت. رذایل اخلاقی و شرک و بت پرستی میان آنان رواج یافت. در نهایت خداوند به پیامبر آن قوم دستور داد که خانواده و یاران خود را قبل از اینکه عذاب الهی بر آن قوم نازل شود از آنجا دور سازد و در آخر هم نزول عذاب الهی رخ می دهد. آنچه که در گفته های افلاطون و افسانه ها موجود است بسیار با آنچه که ما از داستانهای قرآنی شنیده ایم هماهنگی و شباهت دارد. دست کم از نتیجه اول بدست آمده میتوانیم بگوییم که قطعا آنچه بر سر قوم نوح آمده عذاب الهی بوده.  پس طوفان بزرگ عذابی الهی در سطح جهانی بوده. پس در آن دوران انحطاط اخلاقی مختص آتلانتیس و قوم نوح نبوده بلکه در سراسر جهان گسترش یافته بوده ( مثل زمان ما ! ). با این تفاصیر خداوند با طوفان زمین را پاک کرد و در اختیار افراد صالح قرار داد تا از نو تمدنی پاکیزه را بنا کنند

از نظر علمی قویترین احتمالی که در این مورد وجود دارد و دلایل و مدارک کافی در مورد وقوع آن موجود است برخورد یک شهاب سنگ با سطح کره زمین در محدوده دریای کارائیب و خلیج مکزیک است. محققان اندازه و زاویه برخورد این شهاب سنگ را مورد محاسبه قرار داده اند و اثرات برخورد این شهاب سنگ با کره زمین را شبیه سازی کرده اند. تاریخ برخورد با تاریخ طوفان بزرگ مطابقت دارد. ورود شهاب سنگ به جو کره زمین باعث برهم ریختن جو و بروز طوفانها و رعدوبرق های قدرتمند می شود که میتواند روزها و هفته ها طول بکشد. بر اثر برخورد شهاب سنگ با زمین زلزله مهیبی رخ میدهد که همراه با حالت انفجار است. این زلزله در بخش بزرگی از کره زمین خرابی های بسیاری ایجاد می کند. بر اثر برخورد شهاب سنگ با سطح آب موج های بسیار عظیمی به وجود می آید که امروزه ما آن را با نام سونامی می شناسیم. البته این موجها بسیار بزرگتر و مخربتر از سونامی هایی است که ما اخیرا دیده ایم و کیلومترها در ساحل پیشروی می کنند. (به نظر شما اگر در زمان ما چنین اتفاقی رخ دهد از تمدن امروزی ما برای آیندگان چه باقی خواهد ماند؟ آیا آیندگان هم به ما همانند افسانه می نگرند؟)
قاره آتلانتیس بر بستری از شن و ماسه قرار داشت که بر اثر برخورد شهاب سنگ با بستر اقیانوس اطلس و بر اثر زمین لرزه شدید زیر قاره آتلانتیس خالی شد و قاره به زیر آب فرو رفت. البته قبل از فرو رفتن ، سطح قاره بر اثر شعله های آتشی که از برخورد شهاب سنگ با جو به وجود آمده بود احتمالا سوخته بود و بر اثر زلزله کاملا تخریب شده بود و در نهایت به زیر آب فرو رفت. آتلانتیس قلب تپنده تمدن آن روز بود. به همراه آتلانتیس تمدن های بسیار دیگری که شعبات آتلانتیس بودند به یکباره از میان رفتند. دانشمندان جامعه شناس بر این باورند که نجات یافتگان از این حادثه تقریبا تمام تمدن و منابع علمی خود را از دست داده بودند و با مشکلات جدی برای ادامه حیات روبرو بودند. تمام وسایل و ابزار خود را از دست داده بودند و بسیاری از متخصصین در علوم و فنون مختلف از میان رفته بودند

فرضیه موک

اوتو هنریخ موک که مهندس اتریشی بود و علاقه و افری به تاریخ و جغرافیا داشت کتابی تحت عنوان «رازآتلانتیس» نوشت که شهرتی جهانی یافت و بار دیگر آتلانتیس را بر سر زبانها انداخت . انتشار این کتاب درسال ۱۹۷۶ بود و به اعتقاد نویسنده آن جزیره آتلانتیس نه فقط وجود داشته و دست خوش یک بلای سهمگین طبیعی شده، بلکه بازماندگان فاجعه اتلانتیس به سواحل آمریکای جنوبی و شمالی و آفریقا و اروپا رفته و به هر سرزمینی که رسیده‌اند دانش خود را ، از قبیل شهرسازی و معماری ، به کار بسته‌اند تا بناهای عظیم و معبد‌های باشکوه و قصر‌های بزرگ مانند ان چه که خود در آتلانتیس داشتند بازسازی کنند. بناهایی همچون اهرام مصر، معبدهای مایاها و ازتک ها و غیره. بر اساس فرضیه‌هایی که موک ارایه می‌دهد بسیاری از تمدن های دوره باستان از دسته دوم بوده و همگی زاییده یک تمدن مادر به نام آتلانتیس هستند. زیرا این غیر ممکن است که به طور تصادفی تمدن های مشابهی در دورترین نقاط گیتی به وجود آید و بخصوص معبد‌هایی به شکل هرم در هزاران کیلومتر دور ازهم (بین النهرین و حاشیه رود نیل و سواحل قاره آمریکا و…) ساخته شود . موک حتی معتقد بود که بازی «پلوتا» که در میان اهالی باسک (اسپانیا)  رواج دارد همان بازی رایج در تمدن های مایا و آزتک است و ریشه در فرهنگ سرخپوستان آمریکای جنوبی دارد . به گفته موک : زلزله وطوفان هولناکی که ۱۲ هزار سال قبل از میلاد در اقیانوس اطلس رویداد نه تنها تمدن درخشان اتلانتیس را از میان برد بلکه دامنه امواج خروشان آن همه خشکی های زمین را در برگرفت و چنان کرد که در کتابهای آسمانی «طوفان بزرگ» نام گرفت و  ۴۰۰۰ سال از آن طوفان سپری شد تا یکبار دیگر تمدن های انسانی در اینجا و آنجای جهان جوانه بزنند . فرضیه‌های موک را دانشمندان علم زمینشناسی چنین توجیه می‌کنند که زلزله‌های شدیدی که در کف اقیانوس ها رخ می‌دهد می‌توانند چنان لرزش و هیجان شدیدی در آب های  اقیانوس به وجود آورند که موج های بسیار عظیم به پا شود و همه چیز را در ساحل به کام خود بکشد . در تابستان سال ۱۹۲۰ زلزله‌ای در منطقه شمال فرانسه (نرماندی) رخ داد که گرچه بیش از چند ثانیه طول نکشید اما تکان های آن به اقیانوس اطلس و جزایر آزور کشیده شد و شهر ساحلی تاپال را ویران کرد

حرف آخر

در اینجا لازم است از شما به خاطر مطالعه ی این مطلب تشکر کنم. همچنین تشکر ویژه می کنم از دوستانم که در تهیه این مطلب مرا یاری کردند. هدف از تهیه این مطلب افزودن بر دانش شما پیرامون آتلانتیس ، این معمای حل نشده ی تاریخ ، است که ذهن بسیاری از علاقه مندان را مشغول به خود کرده.

لازم به یادآوری است که تمامی مطالبی که در این مجموعه آورده شده اند در حد فرضیه و احتمال اند. البته احتمالاتی که بیشتر به واقعیت نزدیک اند و تا کنون هیچ مدرک یا نظریه مستندی مبنی بر وجود آتلانتیس ، مردمان آن ویا نابودی آن  که اساس آنها شواهد علمی باشد به دست نیامده است.

به گفته ی دانشمندان زمین شناسی همانگونه که زلزله ها می توانند باعث بلعیده شدن قسمتی از زمین شوند ، می توانند قسمت های بلعیده شده را دوباره بازگردانند. ما هم امیدواریم که آتلانتیس ، قاره ای که احتمالاَ در زیر آب ها آرمیده ، مجدد به روی آب بیاید و اسرار خود را آشکار کند. به امید آن روز

احسان بهشتی-اسفند ماه 1392

                                                                                                



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 154